یه بارم با صغری(دوس دخدر سابقم) تو پارک نشسته بودیم رو نیمکت و داشتیم لاو میترکوندیم ، یهو دیدم دو تا مامور دارن میان سمتمون ،قبل اینکه
مارو کنار هم ببینن خودم رو از صغری جدا کردم ولی بازم اومدن سمتِ ما و مامور پرسید: خانوم و آقا نسبتشون چیه ؟
قبل اینکه صغری حرفی بزنه گفتم:
نسبتی نداریم ، آشناییتی هم نداریم ، فقط رو یه نیمکت نشستیم، اینم جرمه ؟
گفت نه شازده چه جرمی باشه، گوشیاتونو لطف کنید فقط...
به من گفت شمارت چنده ؟!
شماره ی منو با گوشی صغری گرفت رو گوشی صغری نوشت
" عشقم "
به صغری گفت شما همه ی غریبه ها رو عشقم سیو میکنی ؟!
شماره صغری رو با گوشی من گرفت ...
رو گوشی منم افتاد : " خِـپل "
گفت خواهر من آخه واسه چی با همچین پسری رفیق میشی ؟
ببین شماره شمارو چی سیو کرده... !!
+مامور ِخایع مال ِ لـآشی، هـنوز شاکیم از دستش ..!>_<
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
نظرسنجی
عایا مطالب من براتون جالبه؟
آمار سایت