یه بــآر داشتم بایه بنـده خدایی چــت میکردم
چتـمون به آخرآش رسیــد گفــت من بـآید برم بای بای شبــت مینـایی ( اسمش مینـا بود )
عـآقـآ تو اون شــب ویندوزم پرید برقـا رفت یخچـآلمون سوخت بـآبآم سکته ناقص کرد داداشم دستش شیکست اومدیم داداشمونو ببریم دکتر با ماشین تصادُف کردیم اصن یه شبه رویایی بود همشم تقصیره اون مینایه جـاکشه
پـریـ.ـود بوده تخمسگـ : |
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
نظرسنجی
عایا مطالب من براتون جالبه؟
آمار سایت